یوستین گوردر
مردم به غلط تصور می کنند روح همچون بخار است در حالیکه از یخ هم جامدتر است.
مردی
بود که به وجود فرشتگان اعتقاد نداشت. روزی در جنگل کار می کرد، فرشته ای
پیش او آمد. مدتی با هم قدم زدند. آنگاه مرد برگشت و به فرشته گفت:
بسیارخوب. حالا قبول دارم که فرشته هست اما شما هستی حقیقی همانند ما
ندارید. فرشته پرسید: منظورت از این حرف چیست؟ مرد جواب داد: وقتی به آن
قطعه سنگ بزرگ رسیدیم، من ناچار بودم آنرا دور بزنم ولی دیدم تو صاف از
میان آن گذشتی. وقتی به تنه درختی رسیدیم که سر راهمان افتاده بود من
ناچار بودم از روی آن خیز بردارم ولی تو یکراست از وسطش رد شدی.
فرشته
سخت متعجب شد و گفت: ما در کنار مرداب که قدم می زدیم به مه برخوردیم،
یادت هست ولی هر دو مستقیم از میان آن گذشتیم چون من و تو از مه جامدتریم.
دنیای سوفی، یوستین گوردر،حسن کامشاد، نیلوفر، ص ??