سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در وصف جمع فرومایگان فرمود : ] آنانند که چون فراهم آیند پیروز گردند ، و چون پراکنده گردند شناخته نشوند [ و گفته‏اند امام فرمود : ] آنانند که چون فراهم آیند زیان رسانند و چون پراکنده شوند سود دهند . [ گفتند زیان فراهم آمد نشان را دانستیم سود پراکنده شدنشان چیست ؟ » فرمود : ] خداوندان پیشه‏ها به سر پیشه‏هاى خود بازگردند و مردم از آنان سود برند : چون بنّا که بر سر ساختن بناى خود رود و بافنده که به کارگاهش و نانوا که به نانوا خانه بازگردد . [نهج البلاغه]
باغبان باشی
 RSS 
 Atom 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 17499
بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 4
........... درباره خودم ...........
باغبان باشی
فرید

........... لوگوی خودم ...........
باغبان باشی
............. بایگانی.............
مهر 1387
شهریور 1387
مرداد 1387
تیر 1387
خرداد 1387
آذر 1387

........... دوستان من ...........
باغبان باشی

............. اشتراک.............
  ........... طراح قالب...........


  • کلمات قصار

  • نویسنده : فرید:: 87/6/22:: 5:41 صبح
    دولت آنست که بی خون دل آید به کنار
    الاهی
    تو دوستان را به دشمنان می نمایی، درویشان را غم و اندوه دهی، بیمار کنی و
    خود بیمارستان کنی، در مانده کنی و خود درمان کنی، از خاک، آدم کنی و با
    وی چندان احسان کنی، سعادتش بر سر دیوان کنی و به فردوس او را مهمان کنی،
    مجلسش روضه ی رضوان کنی، ناخوردن گندم با وی پیمان کنی و خوردن آن در علم
    غیب پنهان کنی، آن گاه او را زندان کنی و سال ها گریان کنی، جباری تو کار
    جباران کنی...

    الاهی اگر کاسنی تلخ است، از بوستان است و اگر عبدالله مجرم است، از دوستان است.

    الاهی مکش این چراغ افروخته را و مسوز این دل سوخته را و مدر این پرده ی دوخته را ...

    الاهی
    گوهر اصطفا (برگزیده شدن) در دامن آدم تو ریختی و گرد عصیان بر فرق ابلیس
    تو بیختی، و این دو جنس مخالف را با هم تو آمیختی، از روی ادب اگر بد
    کردیم بر ما مگیر که گرد فتنه تو انگیختی.

    الاهی تو آفریدی ما را رایگان و روزی دادی ما را رایگان، بیامرز ما را رایگان که تو خدایی و نه بازارگان.

    الاهی
    گاه می گویی فرود آی، گاه می گویی بگریز، گاه فرمایی بیا، گاه گویی پرهیز،
    خدایا این نشان قربت است یا محض رستاخیز، که هرگز بشارت ندیدم تهدید آمیز.

    الاهی فرمایی که بجوی و می ترسانی که بگریز، می نمایی که بخواه و می گویی پرهیز.

    الاهی ... ابتدا می ترسیدم که مرا بگیری به بلای خویش، اکنون می ترسم که مرا بفریبی به عطای خویش.

    ما را تو بهشت اگر به طاعت بخشی         آن بیع بود، لطف و عطای تو کجاست؟

    خواجه عبدالله انصاری


    نظرات شما ()


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ