سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سخت‏ترین گناهان آن بود که گنهکار آن را خوار بشمرد . [نهج البلاغه]
باغبان باشی
 RSS 
 Atom 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 17447
بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
........... درباره خودم ...........
باغبان باشی
فرید

........... لوگوی خودم ...........
باغبان باشی
............. بایگانی.............
مهر 1387
شهریور 1387
مرداد 1387
تیر 1387
خرداد 1387
آذر 1387

........... دوستان من ...........
باغبان باشی

............. اشتراک.............
  ........... طراح قالب...........


  • ((مواظب زنها باشید))

  • نویسنده : فرید:: 87/9/3:: 8:9 صبح


    یک روز یک زن و مرد ماشینشون با هم تصادف ناجوری میکنه .
    بطوریکه ماشین هردو شون بشدت آسیب میبینه .
    ولی هردوشون بطرز معجزه آسایی جون سالم بدر می برن.
    وقتی که هردو از ماشینشون که حالا تبدیل به آهن قراضه شده بیرون میان ، رانندهء خانم بر میگردهمیگه:
    -آه
    چه جالب شما مرد هستید!…. ببینید چه بروز ماشینامون اومده !همه چیزداغون
    شده ولی ما سالم هستیم …. ! این باید نشونه ای از طرف خدا باشه که اینطوری
    با هم ملاقات کنیم و ارتباط مشترکی رو باصلح و صفا آغاز کنیم …!
    مرد با هیجان پاسخ میگه:
    - اوه … “بله کاملا” …با شماموافقم این بایدنشونه ای از طرف خدا باشه !
    بعد اون خانم زیباادامه می ده و می گه :
    -
    ببین یک معجزه دیگه! ماشین من کاملا داغون شده ولی این شیشه مشروب سالمه
    .مطمئنن خدا خواسته که این شیشه مشروب سالم بمونه تاما این تصادف خوش یمن
    که می تونه شروع جریانات خیلی جالبی باشه رو جشن بگیریم!
    و بعد خانم زیبا با لوندی بطری رو به مرد میده .
    مرد
    سرش رو به علامت تصدیق تکان میده و در حالیکه زیر چشمی اندام خانم زیبا رو
    دید می زنه درب بطری روباز می کنه و نصف شیشه مشروب رو می نوشه و بطری رو
    برمی گردونه به زن .
    زن درب بطری رو می بنده و شیشه رو برمیگردونه به مرد.
    مرد می گه شما نمینوشید؟!
    زن لبخند شیطنت آمیزی می زنه در جواب می گه :
    - نه عزیزم ،فکر می کنم الان بهتره منتظر پلیس باشیم …!!!!!!!!


    نظرات شما ()


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ